Thursday, December 23, 2004

اساساً دو نظريه وجود داره:
-يه نظريه ميگه الآن ديگه ديره و بهتره بی خيالش شيم!
-نظريه دوم ميگه هيچ وقت واسه هيچ کاری دير نيست، پس فعلاً بهتره بی خيالش شيم!!


Saturday, December 11, 2004

امروز يه پمادی اشتباهی زدم به دستم عوض اين که خوب بشه، پوست دستم کنده شد! به هيچ کس نمی گم!


چپ چپ ايست حالا يه چرخش ! راست راست ايست حالا يه چرخش ديگه(از هر طرف که دلتون ميخواد) دو قدم کوچيک با پای راست به جلو و حالا چپ! همين طوری ادامه بده!


بالاخره يه روزی ميرسه که من تو يکی از کافه های پاريس با خيال راحت بشينم.بدون اين که نگران چيزی باشم.و دستمو به اولين کسی که بهم لبخند بزنه ميدم تا منو حسابی بگردونه و شهرو بهم نشون بده!


راسته که ميگن کسی که آسون ناراحت ميشه آسون هم خوشحال ميشه؟