Sunday, May 31, 2009

اگر یک کلاف گره خورده و سر در گم را به من بدهند و از من بخواهند که بازش کنم، ترجیح می دهم مزرعه ای از پنبه بکارم و درو کنم و کلاف بریسم ولی گره های کلاف گره خورده را باز نکنم.

خلاصه که ننه جون! زمونه زمونه ی restart کردن است.

Tuesday, May 26, 2009

کمرم بد جوری درد می کند


حالا می فهمم معنی انسان پشت میز نشین چیست و حتی از دور دست ها هم می توان تشخیصشان داد.
معمولاً باسن های بسیار پهنی دارند به همراه مچ دست از ریخت افتاده، صبح ها خسته اند و بعد از ظهرها کوفته. چشم هایشان عمقی ندارد. همین قدر عمق دارد که کد بخوانند و در احساساتی ترین حالت ممکن است از دیدن باگهای غیر مترقبه کمی گشاد شود.
به همین دلیل بدانید و آگاه باشید که انسان پشت میز نشین با انسانی که زیاد پشت میز می نشیند خیلی فرق دارد.