Monday, January 22, 2007

تکرار ملال انگیز حضور و صدای نفسهایم که حوصله ام را سر می برد، حقیقت تلخ وجود و یا شاید واقع گرایی احمقانه ایست که خودش واقعیت ندارد!

Wednesday, January 10, 2007

واعظ احمقی شدم بعد از این همه سال نگاه کردن به دهان هایی که می جنبند و نشنیدن.

شوخی جالبی است این زندگی!

به سلامتی ما و شما و چرت و پرت هایی که گفتن و نگفتنشان به یک اندازه مسخره است.

رشته هایی هستند که آدمی را به گذشته پیوند می دهند، هر چند نازک، هر چند در هاله ای از توهم و فانتزی. و هر چه از عمر می گذرد، رشته ها بیشتر و بیشتر می شوند و چروک ها عمیق تر و عمیق تر و the consent to be raped بیشتر و بیش تر!