ناديده گرفتن پشه ای که يه ساعته زير گوشت وز وز ميکنه واقعاً بی انصافيه!
جادوگر! جادوگر مهربون که درست به موقع به داد سيندرلا رسيدی! به داد منم برس!! بيا که خيلی دلم ميخواد سرمو بزارم رو پاهات و زار زار گريه کنم.
رو يه تاب نشستم.يه تاب با طنابای خيلی خيلی بلند، و دارم تاب ميخورم.از عقب به جلو طوری که باد چشمامو می بنده. و کلم خاليه خالی.خالی از هر چيزی جز باد و نور خورشيد.از جلو به عقب ...و يه جفت پا که باهام مياد عقب.و کلم خاليه خاليه خالی...
اين ديگه چه خله! ميگم دردم بی درديه، ميگه نه! آدم درد ديگرانو که ميبينه قلبش به درد مياد!!ای کاش چشام حداقل چيزيو ميديد، يعنی ای کاش مغزم اين تصاويرو تف نمی کرد.
عجيبه! نه .. اصلاً عجيب نيست.کم کم عنکبوتا دارن دورم جمع ميشن که تار بتنن.از بس که من تکون نمی خورم.
هر چاه فاضلابی قابليت اينو داره که من توش غرق بشم.هر گوسفندی قابليت اينو داره که پشماشو بد بچينن.هر آب نباتی قابليت اينو داره که يه بچه ای گازش بزنه و دندون شيريش بیفته...