می آیم و میروم، می آیم و می روم در حالی که وسطم همچنان ساکن باقی می ماند.
کش می آیم انگار!
با همان معصومیت کودکانه، همان بلاهت هفت سالگی ام که فکر می کردم جاکش اسم جعبه ی کوچک زیرچرخ خیاطی است که کش هایشان را در آن نگه می دارند.
کش می آیم،
با انعطاف همان کش ها،
که در جاکش همیشه جایشان خالی می ماند.