Monday, June 19, 2006

وقتی قلبت ميشکنه، واقعاً يه چيزی که نمی دونم چيه که ممکنه واقعاً قلب باشه، وسط قفسه سينت ميشکنه! و خون می پاشه همه جا و از حلقت ميريزه بيرون و مزه ی دهنت شور ميشه و همه جا به خصوص جای قلب شکسته گرم ميشه و کم کم کَلت هم داغ ميشه و يه هو! يه هو دلت می خواد چشماتو ببندی. چون می فهمی که به هيچ دردی نمی خورن!

3 Comments:

At 9:01 PM, Anonymous Anonymous said...

shayadam

 
At 2:23 AM, Blogger . said...

البته که چشمها رو نمیشه بست

 
At 12:00 PM, Anonymous Anonymous said...

خب، گاهي اينجوري مي شود ديگر

 

Post a Comment

<< Home