Sunday, May 22, 2005

خانم حراست دانشگاه در حالی که نفس نفس زنان به دنبال دختر دانشجو می دود:

ـ وايسا ببينم خانومم! کارتتو ببينم!

دختر دانشجو با چهره در هم و نگران:

- خانوم مگه چی شده؟!

- عزيزم چند وقته آرايشگاه نرفتی؟ ابروهات بر جوری در اومده! حالا کارتتو بده ببينم.از بچه های خودمونی؟

- آره.خانوم چند وقته همش امتحان داريم قول ميدم امروز برم آرايشگاه.

دختر به اکراه کارتش را به خانوم حراست می دهد.

- آخه عزيزم در شأن يه دختر دانشجو نيست که ابروهاش اين قدر نامرتب باشه.ناخن هاتم که لاک نداره! آخه من چی بگم؟! شما برو کارتتو از حراست بگير!

- خانوم !‌ خواهش می کنم کارتمو بدين! من واقعاً وقت نمی کنم!.....

- چه طور وقت می کنی تند و تند پروژه ی اضافی بنويسی؟! به هر حال منم تقصير ندارم اين شغلمه!

- آخه ....

* برخواسته از يک ذهن بدجوری بيمار!

3 Comments:

At 1:49 AM, Anonymous Anonymous said...

be nazare man ke naaz bood...in khanome hamishe gir mide. hatta be man !!

 
At 11:04 AM, Anonymous Anonymous said...

چه جالب بود این خانوم دم دری خدا زیادشون کنه !!!
ببینم راستی تاریخ نزده بودی ببینیم در چه قرنی قراره که این ها به راه راست هدایت شن ؟؟

 
At 3:08 PM, Anonymous Anonymous said...

bayad be ma ham gir midadan...

 

Post a Comment

<< Home